دست‌نوشته‌هایی پیرامون ادبیات، سینما و سیاست از خشایار مصطفوی
درباره‌ِ‌ی من About me:

بازتاب ایده‌ی پانیک در ویژگی‌های فرمی و محتوایی نمایشنامه‌های فرناندو آرابال (مقاله)





توضیح:

مقاله‌ی زیر مقاله‌ای علمی پژوهشی است که در سال 1390 توسط پنج داور با رتبه‌ی دکتری برای نشر در نشریه‌‌ای تخصصی امتیاز چاپ را کسب کرد اما پس از چاپ شماره‌ی 45 فصلنامه‌ی تئاتر، جلوی پخش نشریه توسط وزارت علوم وقت به علت منافات محتوی با مضامین اسلامی و دینی گرفته شد و تمام نسخه‌های چاپ شده خمیر شدند. لذا مسئولان نشریه مجبور به چاپ مجله بدون این مقاله گشتند. شایان ذکر است مقاله‌ی حاضر از کتاب "  فرناندو آرابال و تئاتر ترس و اضطراب به انضمام ترجمه‌‌ی نمایشنامه‌ی بازنگری قرن بیستم اثر فرناندو آرابال" نوشته‌ی خشایار مصطفوی با شابک  978-600-122-028-9استخراج شده است که از سال 1387 تاکنون تلاش برای چاپ آن توسط دو انتشارات نیلا و افراز بی‌نتیجه مانده است. 




بازتاب ایده‌ی پانیک در ویژگی‌های فرمی و محتوایی نمایشنامه‌های فرناندو آرابال



خشایار مصطفوی، کارشناسی‌ارشد کارگردانی، دانشکده هنر و معماری، دانشگاه تربیت مدرس

 





چکیده:
به نظر می‌رسد فرناندو آرابال، نمایشنامه‌نویس فرانسوی، در بخشی از آثارش از ویژگی‌های ساختاری و محتوایی سود برده است که از ایده‌های نظریه‌ی پانیک یا ترس و اضطراب نشأت گرفته‌اند. نگارنده در این نوشتار سعی دارد با بررسی مولفه‌های سازنده‌ی نمایشنامه‌های آرابال  انعکاس نظریه‌ی پانیک را در آثار او دنبال نماید. نظریه‌ی پانیک در دهه‌ی ششم قرن بیستم توسط چند تن از مهاجران و پیشروان فضای فرهنگی- هنری فرانسه آغاز گشت و در زمینه‌های گوناگون توانست تأثیرات به‌سزایی بر جامعه بگذارد. از منظر پیشروان این جنبش دنیای معاصر دنیایی آغشته به ظلم، نفرت، نابرابری و در نهایت سرگشتگی انسان است. انسانی که در لحظه‌ی تفکر از سویی دچار کابوس تلخ تاریخ است و از سوی دیگر با توهم آینده مواجه است، این احاطه شدن انسان در فضایی یأس‌آور از او موجود خاصی می‌سازد که "انسان پانیک" نامیده می‌شود. انسانی بی‌گذشته و آینده که به نوعی مسخ‌ شده است و تئاتر آرابال متأثر از همین نظریه تصویرگر دنیایی مملو از ترس و اضطراب است. در همین راستا هنجارگریزی در زبان نمایشنامه‌ها، پرداخت درون‌مایه‌هایی مرتبط با اضمحلال انسان، گریز از ساختارهای معمول تئاتر کلاسیک، سود بردن از زمانی بی‌زمان، اصوات آزار دهنده و بر صحنه آوردن شخصیتی چون کودکی معصوم و در عین حال گناهکار همگی ریشه در نظریه‌ی پانیک و نوع نگرش آن به دنیا دارند. از همین رهگذر شکل‌های بروز ترس و اضطراب بر صحنه و به تبع آن نوع تأثیر این تئاتر بر مخاطب بررسی می‌گردد.

واژه‌های کلیدی: فرناندو آرابال، جنبش پانیک، تئاتر پانیک (ترس و اضطراب)







The reflection of Fear and Anxiety on form and content of Fernando Arrabal plays
Khashayar Mostafavi, M.A In Theatre Directory, Faculty of arts, Tarbiat Modares University, Tehran, Iran.

Abstract:
This study of attitude is about the relation of  panic movement and Fernando Arrabal plays. It seems that Arrabal as one of the founders of the panic movement has used ideas, forms and contents of theory of  panic to wrote his plays. In 1962 Arrabal co-founded the Panic Movement with Alejandro Jodorowsky and Roland Topor. By the mid-'60s, the Panic Movement began yielding full-fledged "ephemeras" or "happenings," theatrical events designed to be shocking". Members of this movement believed that the contemporary world is full of injustice, Disgust, inequality and human perplexity.
Arrabal’s plays explore the darker side of human Behavior in ways that have often shocked critics and audiences. His characters engage in master-slave relationships, exchanging the role of executioner and victim. Arrabal’s theatre is at once playful and unsettling. He populates his plays with characters who behave like children yet who also commit terrible acts of brutality. These ambiguous ‘adult children’ are a combination of innocence and irrational cruelty, childishly bickering together one minute then plotting murder or a committing a sexual act the next
Arrabal’s theatre is a wild, brutal, cacophonous, and joyously provocative world. It is a dramatic carnival in which the carcass of our “advanced” civilizations is barbecued over the spits of a permanent revolution. In the same way Arrabal is related to Marquis de Sad,  Alfred Jarry and Antonin Artaud.
Thus this article, works with the principal components of Arrabal's plays, Like structure, language, time, themes, music and characters. and has tried to recognition panic idea in Arrabal works. In the same way we can investigate fear and anxiety on the stage and therefore noticed that’s impact on the audiences.



هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر