دست‌نوشته‌هایی پیرامون ادبیات، سینما و سیاست از خشایار مصطفوی
درباره‌ِ‌ی من About me:

Paradise: Love مرثیه‌ای برای پایان عشق در دنیایی ما

فیلم 


Paradise: Love 

محصول سال ۲۰۱۲، بخش نخست از سه‌گانه‌ای بهشت (عشق، اعتقاد، امید) اثر فیلمساز اتریشی زایدل است، که به سفر تفریحی یک زن میانسال اتریشی به ساحل کنیا می‌پردازد، سفری که به جستجوی عشق و همخوابگی به مردان جوان در برابر پول منتهی می‌شود. فیلمساز به همان اندازه که در تصویر زیبایی‌شناسی بهشت با قاب‌های ایستا و درخشان‌اش از ساحل کنیا موفق است، در برابر ایده‌ی عشق و وجود رمانتیسم در زمانه‌‌ی ما سخت‌گیر و بدبین است، بی‌رحمی و شقاوت او در نمایش برهنه‌ی درون‌مایه‌اش یادآور واقعیت لخت و آزاردهنده‌‌ی آثار فیلمساز هموطن اش یعنی میشائیل هانکه برای تماشاگر است. زنانی غربی‌ای که زیبایی‌های جسمی و طنازی‌های زنانه‌شان را از دست داده‌اند بیهوده در سواحل کنیا به دنبال تکرار عشق و لذت سال‌های جوانی‌شان می‌گردند و در مقابل مردان جوان سیاه‌پوست در جستجوی پول‌اند، بازی این‌گونه رقم می‌خورد که کدام گروه بهتر می‌تواند با دروغی به نام "عشق" طرف دیگر را بهتر بفریبد. در جهان فیلم هر دو سو یعنی زنان چاق میانسال و مردان جوان فقیر سیاه‌پوست از واقعیت رابطه‌شان آگاه‌اند، اما گویی عشق تنها با فریب و دروغ‌های کوچک لذت‌بخش ممکن است و آنگاه که پای حقیقت به میان بیاید معادله‌ی عشق دیگر کار نمی‌کند.

همچنین فیلمساز موفق می‌شود در لایه‌های زیرین فیلمش به مساله‌ی ادامه‌ی استعمارگری تاریخی اروپا در جهان مدرن بپردازد، مسأله‌ای که در جهان کنونی انکار می‌شود اما در واقعیت و مناسبات پول محور دنیای معاصر همچنان بخشی از واقعیت دنیای ما است. با همین کلید می‌شود تحقیر در رابطه‌ی جنسی و ارزش نابرابر شخصیت‌هادر فیلم را بهتر فهمید. و 

در پایان اینکه فیلم 

Paradise: Love

مرثیه‌ای است برای پایان عشق در دنیایی که حقیقت و بیداری کسل کننده و فریب مهمترین عامل لذت درآن است.

 خشایار مصطفوی

هامبورگ 

اسفند 99

 


.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر