دست‌نوشته‌هایی پیرامون ادبیات، سینما و سیاست از خشایار مصطفوی
درباره‌ِ‌ی من About me:

نادر طالب‌زاده و چهل سال فریب هسته‌های ایدئولوژیک جمهوری اسلامی

 

زندگی نادر طالب‌زاده مورد عجیبی بود. او یکی از جاسوسان کارکشته بود که توانست با هجو و نظریات توطئه به  قلب و ذهن اسلامیست‌ها نفوذ کند خود را تئوریسین‌شان کند و با تئوری‌هایش به آتش جنگ خیالی با اسرائیل و آمریکا بدمد و وقتی هم که یکی از همکارانش چون کاترین شکدم لو رفت بی‌سروصدا توسط همان شاگردانی که خود سال‌ها تربیت کرده بود سربه نیست شد.

 


نادر طالب زاده پسر تیمسار منصور اردوبادی از فرماندهان ارتش شاهنشاهی  بود. مادرش آمریکایی، یهودی بود. نادر تا سال ۱۳۵۸ به عنوان خبرنگار شبکه‌ی سی‌بی‌اس آمریکا فعالیت می‌کرد که قرار بود گزارشی درباره‌ی اشغال سفارت آمریکا تهیه کند، اما پس از ورود به ایران به استخدام   صدا وسیمای جمهوری اسلامی و تهران تایمز درمی‌آید و نام فامیلی‌ اصلی‌اش یعنی اردوبادی را حذف می‌کند و خود را نادر طالب‌زاده معرفی می‌کند. طالب‌زاده در جنگ ایران و عراق نیز به عنوان گزارشکر حضور می‌یابد و تلاش می‌کند هرچه بیشتر خود را به نیروهای تندروی انقلاب اسلامی نزدیک کند. اما گویی در سال ۶۹ در ستاد اجرایی فرمان امام تحقیقات مفصلی در مورد هویت و گذشته‌ی او صورت می‌گیرد که باعث می‌شود خانه و باغ پدری‌اش و همچنین همه‌ی اموال مادرش مصادره و توقیف شود. همزمان با این اتفاقات او که شرایط را برای ماندن در ایران ناامن می‌بیند به لبنان می‌رود، ساکن آنجا می‌شود و با زینب مهنا از بستگان یکی از سران حزب‌الله ازدواج می‌کند، خانم مهنا از طرف وزارت دارایی ایالات متحده آمریکا تروریست شناخته شده و اموال مرتبط با او تحریم است. نادر از طریق همسرش و رابطه با حزب‌الله لبنان دوباره به جمهوری اسلامی وصل می‌شود.  بعد به بوسنی می‌رود و سپس با سلام و صلوات به عنوان کارشناس رسانه‌ای جنگ نرم به ایران باز می‌گردد. در طول سال‌های گذشته او همیشه سعی داشته هویت اصلی خویش و همچنین علت اصلی توقیف اموال خانواده‌اش را پنهان کند و با داستان‌سرایی‌هایی پیرامون دشمنانش در نظام، ترور بیولوژیک و ... صورت مساله را تغییر دهد. او حتی در یکی از برنامه‌های تلویزیونی‌اش در شبکه‌ی افق با جعل تاریخ در مورد رشادت‌های یک سرلشگر زمان شاه می‌گوید که شاه ایران او را بازنشسته کرده، اما حتی در همین برنامه‌ی تلویزیونی، نادر اشاره نمی‌کند که قهرمانی که سعی دارد با تحریف تاریخ از او یک انقلابی طرفدار خمینی و ضد شاه بسازد، همان سرتیپ اردوبادی یعنی پدر خود او است.

 

 


نادر پس از بازگشت از بوسنی به ایران، با اظهارات ضدآمریکایی و ضداسرائیلی و تاکید بر مهدویت در شیعه و پرورش نظریات توطئه محور موفق می‌شود در سیستم ترقی کند. جا افتادن او در سیستم همزمان با ریاست جمهوری احمدی‌نژاد و ایده‌های محو اسرائیل است که او یکی از بانیان آن بوده است. بالاخره در سال ۱۳۹۳ نادر طالب‌زاده مسئول پایه‌گذاری شبکه‌ی تلویزیونی افق می‌شود، بیشتر برنامه‌های این شبکه توسط سازمان هنری رسانه‌ی اوج تولید می‌گردد، سازمانی که در سال‌های اخیر موفق شده جریان‌های مستقل سینمای ایران را به طور کلی حذف کند. نادر طالب‌زاده در شبکه‌ی افق با خرج میلیون‌ها میلیون دلار از ثروت ملت ایران در غالب کنفرانس، گردهم‌آیی و  جشنواره؛ یک زنجیره از کارشناسان سیاسی و مذهبی خارجی را از سودان تا کالیفرنیا استخدام می‌کند که به تبلیغ هژمونی مورد نظرش بپردازند. 

 

 


 

البته بیشتر این کارشناسانی که گویی ناگهان از پشت ابرها ظاهر شده‌اند تا از انقلاب اسلامی دفاع کنند همچون خودش و کاترین شکدم وابسته به سرویس‌های امنیتی کشورهای دیگر بوده‌اند و بجز کارکرد تبلیغاتی داخلی اساسا کسی آن‌ها را جدی نمی‌گرفته است. نادر که سال‌ها موفق شده بود، ملیت آمریکایی مادر، مذهب یهودی خانواده‌اش، وابستگی عقیدتی پدرش به شاه ایران را پنهان کند در سال گذشته با یک مجموعه افشاگری‌ها از نامه‌ی سرگشاده‌ي رضا گلپور از زندان اوین در مورد او تا انتشار عکس‌های شوک کننده از گذشته‌اش توسط اکانت توییتری "اکبر در جهنم" مواجه شد؛ مدتی بعد رسوایی کاترین شکدم و سوال در مورد طریقه‌ی نفوذ شکدم از طریق طالب‌زاده به نظام و دسترسی و روابط نزدیک با مسئولین رده‌ بالای جمهوری اسلامی مطرح شد. 

 

رضا گلپور در خرداد ۱۴۰۰ از زندان اوین نامه‌ای سرگشاده به مسئولین صدا و سیما نوشت و سوال‌‌های زیر را پیرامون طالب‌زاده مطرح کرد: 



الف) چرا دخترش یاسمن طالب‌زاده (از یکی از همسران ایرانی و نه فرزندآمریکایی از همسر آمریکایی که آن‌ها را با آمدن به ایران رها کرد) را جهت ادامه زندگی به سرزمین شیطان بزرگ آمریکا فرستاده است؟

 


 

ب) نوآ مَک‌کِی (Noah Mckay) نامی آمریکایی یهودی است که برادر نادر در آمریکا برای خود انتخاب کرده بود. نوآ مک کی (ناصر) با یک خانم یهودی به نام کیم ساپونار (Kim Sapunar) در آمریکا ازدواج کرده بود و صاحب پسری به نام زاخاری (Zachary) و دختری با نام زایرا (Zaira) بود.


 

پ)خواهر نادر، نینی اردوبادی (Nini Ordoubadi) همسر آنتونی چیس (Anthony Chase) از یک خاندان سرشناس یهودی است که در نیویورک زندگی میکند و صاحب مغاز‌ه‌ی چای فروشی است‌. گلپور می‌پرسد علاقه‌ی این خاندان در وصلت با یهودیان از کجا نشات می‌گیرد؟ غیر از این است که خودشان یهودی‌اند؟

ج) طالب‌زاده چگونه و از چه زمانی موفق شد املاک توقیف شده‌ي خانواده‌اش را از ستاد اجرایی فرمان امام پس بگیرد و ثروت پدری‌اش را به آمریکا منتقل کند؟

 


 

به هر روی در ابتدا نادر طالب‌زاده سعی کرد از پاسخ به هر نوع اتهامی طفره رود و یا آن‌ها را انکار کند. اما مساله در نهادهای اطلاعاتی حکومت این بود که که اسرائیل موفق شده بود  از صدها شخصیت سیاسی و مذهبی رژیم به واسطه‌ي ورود شکدم با پادرمیانی و قدرت او آتوهای احتمالا اخلاقی به دست بیاورد. لذا در وهله‌ی نخست، به صورت پنهانی برنامه‌های او از شبکه‌ی افق حذف شد و به تدریج به بهانه‌ی بیماری خانه‌نشین و احتمالا تحت بازجویی قرار گرفت و در نهایت با خبر "به علت نارسایی قلبی" حذف شد.  

طالب‌زاده در طول چهل و سه سال فعالیت جاسوسی‌اش بر بسیاری از سیاست‌مدارن همچون احمدی نژاد و رئیسی و حتی هسته‌های ایدئولوژیک نظام تاثیرات غیر قابل انکار گذاشت. زندگی پشت پرده‌ و فعالیت‌های او برعلیه منافع مردم و کشور ایران یک روایت دیگر از سستی و شکست‌خوردگی ایدئولوژی شیعه سیاسی در جمهوری اسلامی است. ایدئولوژی که هر کس در آن ظاهرساز‌تر و فریب‌کارتر باشد به قدرت مقرب‌تر است.

 

 

در پایان یک سوال از ذهن من خارج نمی‌شود اینکه بجز نادر طالب‌زاده چند نفر دیگر از این تئوریسین‌ها و ایدئولوگ‌های بی‌مغز جمهوری اسلامی که هر لحظه امکان دارد کیان یک کشور و جان میلیون‌ها نفر را با تصمیمات مغرضانه‌شان به خطر بیاندازند در این سیستم وجود دارند؟ منظورم دقیقا کسانی از جنس همین طالب‌زاده است، از رائفی‌پور بگیر تا حسن عباسی است، سوپر انقلاب‌هایی که به احتمال قوی بیشترشان سرگذشتی چون همین آقای نادر طالب‌زاده دارند.

 

خشایار مصطفوی

به تاریخ اردیبهشت ۱۴۰۱

مونیخ


هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر