دست‌نوشته‌هایی پیرامون ادبیات، سینما و سیاست از خشایار مصطفوی
درباره‌ِ‌ی من About me:

تاملاتی در باب مفهوم بیتکوین و نبردی تازه در راه آزادی ثروت و محدود کردن یکی دیگر از ابزارهای کنترلی دولت

 


مقدمه:

برای برخی ارز‌های دیجیتال و بیتکوین به معنای آینده‌نگری و امید به یک شبه میلیونر شدن است. برخی دیگر به آن بدبین‌اند و منتظراند با وضع قوانین محدود کننده توسط دولت‌ها؛ ارزش‌اش به صفر سقوط کند و محو شود. بعضی آن را یک سرمایه‌گذاری پر ریسک می‌دانند و بعضی دیگر معتقدند بیتکوین نابودگر تولید و بازارهای جهانی خواهد بود. اما برای من بیت‌کوین حاوی یک مفهوم از جنگ تمدن بشری برعلیه سیطره‌ی قدرت و در راه آزادی سرمایه است. مسلما در این نوشتار سعی ندارم که قیمت بیتکوین یا ارزهای مشابه را پیش‌بینی کنم و یا کسی را به ورود به این بازار ترغیب کنم بلکه نگاهی به ماهیت و ایده‌ی فلسفی پشت آن دارم. همچنین این نوشتار مناسب کسانی است که با تاریخ و مفاهیم اولیه‌ی بیت‌کوین؛ سیستم بلاک‌ چین(Blockchain)  و عدم تمرکز مالی آشنا هستند.  

 

دولت، عامل پلیدی

مفهوم دولت اساسا برای کنترل به وجود آمده است؛ در طول تاریخ مدرن بشریت، دولت‌ها مدام متمایل به کنترل بیشتر بوده‌اند اما در ده‌های اخیر با پیشرفت تکنولوژی به تدریج حوزه‌‌های بیشتری را به نفع آزادی فردی از دست داده‌اند. اجازه بدهید کمی به عقب برگردیم.  زمانه‌ای را تصور کنید که دولت به واسطه‌ی ارگانی چون کلیسا، مذهب عمومی و عقاید عامه را کنترل می‌کرد؛ انقلابی فکری با نام جدایی مذهب از سیاست رخ داد. سیستم کنترل عمومی خویش بر مذهب و عقیده را از دست داد و آزادی جدیدی به انسان رنسانسی واگذار شد؛ وظیفه‌ی مذهب از سیاست سلب شد و انسان در نهایت یک درجه آزادتر شد. چند صد سال به جلو می‌آییم. تا حدودا سی سال قبل، دولت و سیستم حاکمه به واسطه‌ي رسانه‌های دولتی اخبار و به تبع آن افکار عمومی را کنترل می‌کردند، اما این ابزار کنترلی دولت به واسطه‌ی رشد شبکه‌های اجتماعی و دمکراتیک شدن رسانه از دست رفت (البته هنوز جنگ در جریان است) امروزه؛ خبر، واقعیت و تحلیل‌های پیرامون واقعیت دیگر تنها یک متولی و روای ندارند بلکه مثلا به واسطه‌ی مثلا پلت‌فورم توییتر از انحصار شرکت‌های رسانه‌ای عظیم خارج شده‌اند.

 بیتکوین و ارز دیجیتال هم با همین تحلیل قابل فهم است ما در میانه‌ی نبرد آزادسازی سرمایه و ثروت از دست کنترل دولتی و نهادهای بانکی هستیم و به نظر می‌رسد دولت یکی دیگر از ابزارهای کنترلی خویش بر علیه آزادی نهایی انسان را به واسطه‌ي مفهوم بیتکوین از دست خواهد داد. اگر ایده‌ی جدایی دین از سیاست به مفهوم پایان اعمال قدرت مذهب در سیاست بود؛ بیتکوین پایان دوره‌ی سیطره‌ی دولت و بانک‌ها بر ثروت مردم است.

شاید بیشتر خوانندگان نسبت به دولت نظری مثبت داشته باشند. اما بدون استثنا دولت‌ها در کنار مزایای بسیار نقاط تاریک و منفی‌ای چون جنگ‌افروزی؛ تبعیض و سانسور را به وجود می‌آورند. هر چقدر دولت بزرگتر و فراخ‌تر باشد محدودکننده‌تر و خطرناک‌تر بر علیه اصل آزادی انسان است. فرقی هم نمی‌کند دولت از قواعد کاپیتالیستی و لیبرالیسم و ادعای آزادی سرمایه حمایت کند و یا در نقش برابری خواه، عدالت‌جو  و با ایده‌های مارکسیستی ظاهر شود. دولت آنجاست تا همه چیز را به نفع زمام‌داران کنترل کند. (در کاپیتالیسم زمامدار طبقه‌ی ثروتمند است و و در سوسیالیسم زمام‌دار طبقه‌ی معتقد به آرمان سوسیالیستی است) 

 

 


رهایی از سیطره‌ی برادر بزرگ

 یکی از آرمان‌های دور و دراز بشری رهایی از اسارت  و سیطره‌ی برادر بزرگتر و تبدیل دولت به یک نهاد خدماتی و نه کنترلی است. در این مدل مثلا بانکدارها نمی‌توانند به واسطه‌ی طمع باعث فروپاشی‌های اقتصادی شوند و یا تولیدکنندگان اسلحه میانجیان و تولیدگران جنگ‌ها نیستند، شرکت‌های بیمه نمی‌توانند تصمیم بگیرند چه کسی حق داشتن دندان‌های سالم را دارد و چه کسی باید به خاطر فقر مثلا از سرطان جان دهد.

آرمان شهر و دولت کمینه

 به شخصه معتقدم تاریخ تکامل تمدن بشریت به این سمت در حرکت است و دیر یا زود به این مدل آرمانشهر دولت خدماتی تام و تمام نائل خواهد آمد. اگر در دنیای کاپیتالیسم دولت محافظ منابع ثروتمندان است و یا در دنیای سوسیالیسم دولت در تلاش برای برابری اجتماعی به واسطه‌ی طبقه‌ی معتقد به آرمان‌هایش است. در این مدل وظایف و محدوده‌ی کنترل قدرت به حداقل رسیده است و آنگونه که ذکر شد بیتکوین یکی دیگر از نبردهای بشری در راه این آرمانشهر است. 

واقعیت این است که تا کنون کسی که کنترل پول و ثروت شما را در دست دارد شما را تحت کنترل دارد. مثلال به روایتی ۹۹ درصد دلارهای موجود به دنیا به صورت اعتبار، دیجیتالی و غیرکاغذی در تصاحب دولت‌ها و بانک‌ها هستند. سال‌هاست که دیگر در بانک‌های مرکزی دولت‌ها؛ پول پشتوانه‌ای به نام طلا ندارد بلکه سیستم بر اساس اوراق قرضه و چاپ بیشتر پول کار می‌کند. کسانی آنجا نشسته‌اند و تصمیم می‌گیرند به چه مقدار این دلارها را افزایش و یا کاهش دهند (مثلا با تعیین دستوری نرخ بهره)؛ به چه قشری امتیاز و وام بدهند و از چه کسانی ثروت را دریغ کنند. چگونه با چاپ پول تورم را افزایش دهند، چطور ارزش پول را کم و زیاد کنند؛ میلیون‌ها نفر را فقیر کنند و چطور یک درصد را به اوج مالی برسانند. وقتی به ساز و کار اعتباری این سیستم متمرکز و کنترل‌شده‌ی مالی فکر می‌کنیم می‌بینیم که به شدت غیردمکراتیک و ناعادلانه است. در این ساز و کار بسیاری از ثروتمندان در عین حال مقروضان بزرگ بانکی هستند که توانسته‌اند پول روی پول بگذارند و دیگران را به اسارت و بردگی بکشانند. بیتکوین قرار است یک عدالت پولی غیرمتمرکز و رها از تصمیم‌گیری دولت‌ها برای بشریت به ارمغان بیاورد. 

 

 


بیتکوین، آینده‌ای حتمی و ناگزیر

با این حساب بیت‌کوین حرکت به سمت آزادی ثروت است. آزادی ثروتی که به واسطه‌ی تکنولوژی غیرمتمرکز بلاک چین ما را از انحصار بانک‌ها و نظام‌های قانون‌گذار و نظاره‌گر و جهت‌ده مالی بی‌نیاز می‌کند و چون خود پدیده‌ی اینترنت ما را بی‌واسطه به صورت مستقیم (a peer-to-peer network)  به هم متصل خواهد کرد، هر کسی بانکدار خودش می‌شود، مالیات در جهت بزرگ‌تر کردن دولت حذف می‌شود و پرداخت کارمزدها (سالانه دو میلیارد دلار در سطح جهانی) به بانکدارانی که با پول‌های غیرواقعی تجارت می‌کنند از بین می‌رود. در این سیستم احتمال فروپاشی‌های اقتصادی (مانند آنچه در بحران اقتصادی سال ۲۰۰۸ دیدیدم) و دستکاری‌های بازار سرمایه به حداقل می‌رسد و پول به واسطه‌ی بی‌پشتوانه بودن و صرف اعتماد به دولت، ارزش خویش را از دست نمی‌دهد.  چه دوست داشته باشیم و چه نه، بیت‌کوین آینده‌ی ناگزیر اقتصاد جهانی و آزاد بشر خواهد بود و تنها در صورتی قابل نابودی و صفر شدن است که کل ارتباط جهانی اینترنت در دنیا قطع شود در غیر این صورت قدرت هیچ دولت و سیستم متمرکزی تاب مقابله و یا محدود کردن‌اش را نخواهد داشت. کمی اگر در تکنولوژی بلاک چین دقیق شویم آنچه که در این جا می‌گویم پیش‌بینی نیست بلکه ناگزیر به نظر خواهد رسد: پول‌های رایج (فیات) از یورو و دلار تا ین و پوند دیر یا زود از عرصه‌ی معاملات حذف خواهند شد و جای خود را به بیتکوین و ارزهای دیجیتال مشابه در بازار کریپتو خواهند داد. بلاک چین به تدریج نیاز ما به نظارت و تصمیم‌گیری های متمرکز و دولتی را کمتر خواهد کرد و آزادی های بشری را گسترش خواهد داد. مطمئن نیستم اما شاید قدم‌های بعدی استفاده از تکنولوژی تاییدخودکار یا بلاک‌چین در انتخابات و کم کردن یکی دیگر از وظایف دولت باشد یا در مورد مفهوم وب‌۳ (وب‌یک: چون ای‌میل / تک‌صدا؛ وب‌دو: هچون شبکه‌های اجتماعی فعلی / چندصدا اما قابل کنترل؛ وب‌سه: تعیین هویت کاربران بر مبنای بلاک چین/ چندصدا و غیرقابل سانسور) آزادی بیان غیرقابل کنترلی در اینترنت به وجود بیاورد که ابرشرکت‌های بزرگ تکنولوژی فعلی (همچون گوگل؛ توییتر؛ متا و ...) از اجرای آن عاجزند. 

مخاطرات:

 به نظرم یکی از بزرگترین مخاطراتی که بیتکوین و باقی شرکت‌های نوبنیاد کریپتوی  فعلی را تهدید می‌کند؛ تمرکزگرایی صرف در عین نمایش یک ویترین سیستم غیرمتمرکز  است. بنا بر تجربه‌ي فعلی و رویش قارچ‌مانند ارزهای دیجیتال در بازار کریپتو (در حال حاضر بیش از ۱۹هزار رمزارز ثبت شده در سایت کوین مارکت‌‌کپ)؛ بسیاری از این رمز‌ارزهای تازه متولد شده کاملا تحت نظر و کنترل مدیران و گردانندگانشان هستند. یک مدیر می‌تواند در شرایط بحرانی وایت‌پیپر یا نقشه‌ی راه رمزارزش را تغییر بدهد. سیستم بلاک‌چین را متوقف کند یا به صورت ناگهانی حجم بسیاری زیادی از ارزهایی که مثلا باید در پنج سال وارد بازار می‌شدند را یک‌شبه وارد بازار کند (نظر به اینکه سیستم مایینگ یا واکاوی‌ای مثل بیتکوین ندارند و از مقوله‌ی اعتبار استکینگ استفاده می‌کنند). این یک واقعیت غیرقابل انکار است که امروز (سال ۲۰۲۲) هیچکدام از رمز‌ارزهای فعلی مانند بیتکوین غیرمتمرکز نیستند. بلکه همگی تحت کنترل مدیران و شرکت‌هایشان که همان نقش بانک‌های سنتی را بازی می‌کنند قرار دارند. از این لحاظ به نظر من ایده‌ي غیرمتمرکز بودن باقی ارزهای دیجیتال بجز بیتکوین (مانند اتریوم؛ سولانا؛ لونا؛ آدا و ...) یک افسانه است و می‌تواند یک‌شبه ارزش‌اش به زیر صفر و منفی چند صدهزارم درصد برسد. 

خطر دوم که بیتکوین را نیز تهدید می‌کند صرافی‌های ارزهای دیجیتال همچون بایناس؛ کراکن و اف‌تی ایکس هستند که روزانه گردش‌های مالی چند میلیون دلاری و گاها میلیارد دلاری دارند و به سرعت به امپراطوری‌های مالی در سطح جهان تبدیل می‌گردند. به نظر هر علاقمند بیتکوین و کریپتو باید از خود بپرسد که اگر کیف پول این صرافی‌ها به سرقت رود؛ نابود شود و یا غیرقابل دسترس شود و یا مدیران‌اش کلاه‌بردار از آب در بیایند چه اتفاقی می‌افتد. وجود این صرافی‌ها برای رشد و گسترش بیتکوین ناگزیر‌اند اما باید توجه داشته باشید که صرافی کیف پول نیست. 

در مورد تبلیغاتی درباره‌ي مصرف انرژی و ضدمحیط زیست بودن ماینیگ بیتکوین هم باید بگویم که زیاد به آن اعتقادی ندارم. مثلا شما فکر می‌کنید صدها هزار شعبه‌ی بانک و موسسات مالی اعتباری؛ از آفریقای جنوبی تا تهران و منهتن هر روز کامپیوتر‌ها و سرورها و چراغ‌های ساختمان‌های عظیم‌شان را با زغال و شمع روشن می‌کنند؟ مطمئن باشید ماینینگ بیتکوین برق کمتری از آنها مصرف می‌کند.

 پانوشت: سعی می‌کنم این نوشتار را به تدریج کامل‌تر کنم.

خشایار مصطفوی

به تاریخ دی ۱۴۰۰

هامبورگ

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر