دست‌نوشته‌هایی پیرامون ادبیات، سینما و سیاست از خشایار مصطفوی
درباره‌ِ‌ی من About me:

‏نمایش پست‌ها با برچسب تأتر. نمایش همه پست‌ها
‏نمایش پست‌ها با برچسب تأتر. نمایش همه پست‌ها

مقاله‌ای علمی پژوهشی که در سال نود پس از چاپ، وزارت علوم جلوی پخش آن را گرفت و به بهانه‌ی منافات با فرهنگ اسلامی تمام نسخه‌های چاپ شده را خمیر کرد.



توضیح:
مقاله‌ی زیر مقاله‌ای علمی پژوهشی است که در سال 1390 توسط پنج داور با رتبه‌ی دکتری برای نشر در نشریه‌‌ای تخصصی امتیاز چاپ را کسب کرد اما پس از چاپ شماره‌ی 45 فصلنامه‌ی تئاتر، جلوی پخش نشریه توسط وزارت علوم وقت به علت منافات محتوی با مضامین اسلامی و دینی گرفته شد و تمام نسخه‌های چاپ شده خمیر شدند. لذا مسئولان نشریه مجبور به چاپ مجله بدون مقاله‌ی اینجانب گشتند. شایان ذکر است مقاله‌ی حاضر از کتاب "  فرناندو آرابال و تئاتر ترس و اضطراب به انضمام ترجمه‌‌ی نمایشنامه‌ی بازنگری قرن بیستم اثر فرناندو آرابال" نوشته‌ی خشایار مصطفوی با شابک  978-600-122-028-9استخراج شده است که از سال 1386 تاکنون تلاش برای چاپ آن توسط دو انتشارات نیلا و افراز بی‌نتیجه مانده است. حال مقاله‌ی مذکور را می‌توانید در  لینک زیر مطالعه بفرمایید:



تحلیلی از نمایشنامه‌ی غرب حقیقی اثر سم شپارد با نگاه به نظریه‌ی میشل فوکو در باب مسأله‌‌ی قدرت.






نوشته‌ی: خشایار مصطفوی

 

چکیده:
مسأله‌ی قدرت از دیرباز، یکی از دست مایه‌های ادبیات نمایشی بوده است. سم شپارد در نمایشنامه‌ی غرب حقیقی  به سراغ یکی از اولین نهادهای اجتماعی یعنی خانواده‌ایی می‌رود که در آن، عناصر قدرت، با ماهیتی متضاد در حال ستیزی مداوم هستند و روند امور را از حالت تعادل خارج کرده‌اند. این خانواده‌ی فرضی، می‌تواند به نمودی از جامعه‌ی آمریکایی تعبیر گردد که در تضادها و تقابل‌های دوگانه‌اش، از حالت متعادل خارج گشته و مفهوم انسانیت از آن رخت بربسته است. نوشتار حاضر، درصدد بررسی نمایشنامه‌ی غرب حقیقی اثر سم شپارد و ارائه‌ی تحلیلی از آن با نگاه به نظریه‌ی قدرت، میشل فوکو را دارد. میشل فوكو، قدرت در جامعه را منحصرا در اختیار و انحصار یك شخص، گروه و یا یک طبقه اجتماعی خاص (مثلا هیأت حاكمه) كه به طور عریان یا به صورت یك‌ سویه، آن را اعمال كند، نمی‌داند. بلکه از نظر او قدرت در جامعه، ماهیتی سیال و در عین حال پراکنده دارد. شپارد با نگارش نمایشنامه‌‌ی غرب حقیقی، خانواده‌ای را بر صحنه می‌آورد که در آن، زمام امور از هم‌گسیخته و نهادها در حال مبارزه برای دست‌یابی به جایگاه قدرت‌اند، این نهادها در دو برادر با دو تضاد عقیدتی تصویر شده‌اند.

آستین و لی هر کدام نماینده‌ای از دو طرز تفکر دیرینه هستند؛ یکی یکجانشین و دیگری کوچ‌نشین است. یکی متمدن و دیگری بدوی است. تضادهای دو برادر که به برخورد دو جریان روشنفکری و عامی نیز قابل تعمیم هستند، نمود جنگ میان قدرت‌ها و باورها در جامعه‌ی غرب‌اند که با استراتژی‌های قدرت‌ورزانه‌شان درصدد حذف یکدیگرند. در فضای نمایشنامه عنصر قدرت زاییده‌ی دانش است (نوشتن فیلمنامه در نمایشنامه) و ساحتی بی‌تعلق و زمان‌بندی شده دارد. (گاهی لی برنده می‌نماید و گاه آستین). کشمکش دو برادر بر سر قدرت باعث اتخاذ سه استراژی قدرت‌طلبانه می‌شود که نهایتا موجب پدید آمدن هنجارهایی می‌گردد که تهی و خالی از انسانیت است. تصویری که شپارد از جامعه نوعی‌اش ارائه می‌دهد و به آن می‌تازد با تمام معیارهای جامعه‌ی سرمایه‌داری آمریکا هماهنگ است. جامعه‌ی آمریکا، جامعه‌ای است که بر پایه‌ی تضادهایش شکل گرفته است. بدویت لی، بدویت غرب است و آستین، غرب متمدن را تصویر می کند، شپارد در این نمایشنامه، غرب وحشی را در برابر غرب مدنی قرار می دهد و دست آخر به تعریف‌اش از غرب حقیقی می‌رسد. غربی که در حال اضمحلال و فروپاشی است ...


 مقاله‌ی کامل را در  لینک زیر مطالعه کنید: