دست‌نوشته‌هایی پیرامون ادبیات، سینما و سیاست از خشایار مصطفوی
درباره‌ِ‌ی من About me:

مجموعه‌ی تلویزیونی خانه اسکناس و ایده‌ی آغاز جنگ با سیستم




مجموعه تلویزیونی  خانه اسکناس  Money Heist   
محصول اسپانیایی نتفلیکس یکی از معدود آثار هنری است که در مفهوم عدالت مسلط، تردید وارد می‌کند. قهرمانان یا دزدان بانک به واسطه‌ی سرقت از سیستم مقدس می‌شوند، پلیس‌ها تردید می‌کنند. دزدان عاشق با موزیک چریکی بلاچاوو، بخشی از مقاومت و تطهیر می‌شوند.
    
 این سریال که به مانند یک فیلم بسیار بلند ساخته شده، برایندی است از کاربرد بهترین تکنیک‌های روایی و تصویری برای ساخت یک درام بصری سرگرم‌کننده؛ شخصیت‌‌پردازی، پیچش‌های داستانی، ریتم، تعلیق و کارگردانی؛ همه گویی از دستورالعمل‌های ژانر بهره می‌برند، اما یک چیز این مجموعه را از باقی آثار مشابه جدا می‌کند، "درونمایه‌‌ی مدرن" مسیری که شاید از سریال Mr. Robot آغاز شد.
 انسان‌هایی که با هیولایی به نام سیستم ناپیدا، یک روح جمعی سرکوب‌گر و متکثر مبارزه می‌کنند. در این ظرف محتوایی اخلاق جمعی و پذیرفته به چالش کشیده می‌شود، از همین رو است که منفورترین شخصیت‌ها، دزدها و بدمن‌ها که در تاریخ همه‌‌‌ی اعصار درام، بخشی از نیروی منفی و مقابل قهرمان بوده‌اند حال خویش با همه‌ی ضعف‌ها و دردسرهایشان به جای قهرمان مثبت می‌نشینند و مخاطب را به همذات‌پنداری می‌کشند. گویی مبارزه با هیولای خاموش سیستم که حاصل‌اش جهان بی‌منطق و دیوانه‌وار فعلی است، نمادهایش، بانک‌ها و پلیس‌های ضدشورش و سیاست‌مداران خندان و نتیجه‌اش فقر میلیاردها نفر و بحران‌های مالی است، باعث می‌شود حداقل در ذهن مخاطب اخلاقیات مرسوم، به نفع نیروی منفی داستان کنار گذاشته می‌شود.
بله "این دیگر یک سرقت نیست، این آغاز جنگ با سیستم است"










خشایار مصطفوی
تیر 98 
هامبورگ

Climax نقطه‌ی اوج


بیست دقیقه اول فیلم Climax آرام جلو می‌رود بعد به تدریج هیولا بیدار می‌شود تا به نقطه‌ی اوج برسد و دقیقا تبدیل به همان چیزی می‌شود که از گاسپر نوئه کارگردان رادیکال فرانسوی انتظار می‌رود. دوربین سیال، انسان خودباخته، روایت مارکی دوسادی، موضوعات نگفتنی، دخمه‌ها، روانشناسی مواد و سکس 
همگی از تم‌های تکرارشونده‌‌ی سینمای نوئه هستند.

  ادبیات و دیالوگ نویسی به سبک رایج هالیوود، در بهترین شکلی در کار نوئه غایب است، تصاویر هم به دنبال خلق زیبایی شناسی مرسوم در سینما نیستند. دوربین زاویه دید ما را به سفر ذهنی نوئه می‌برد. به نظرم Climax در اندازه شاهکاری چون Enter the Void نیست چون از نظام نشانه‌پردازی ضعیف‌تری بهره می‌برد، اما باز هم می‌توان  درون‌مایه‌ی اضحملال و فروپاشی قریب به وقوع یک جامعه را از آن استدلال کرد. به نظرم فیلم با سالو ساخته‌ی پازولینی در چند پلان در حال گفتگو و ارجاع است، (دختر آلمانی، لوگو نازی و حضور سربازان با سگ). به هر روی، فیلم را که می‌بینی از خود می‌پرسی به راستی معنای زندگی چیست. من سینمای وحشیانه‌ی نوئه را دوست می‌دارم لااقل با دیدن فیلم‌های او به من یادآوری می‌شود که ۹۹ درصد تولیدات سینمایی در برابر دنیای وحشتناک واقعیت چقدر لطیف، ملایم و در عین حال کودکانه هستند.
خشایار مصطفوی
هامبورگ

داستان کوتاه خودکشی با سیلدنافیل








: خوانش داستان خودکشی با سیلدنافیل را به صورت صوتی می‌توانید در لینک زیر بشنوید
 



 داستان خودکشی با سیلدنافیل در مجموعه داستان به جهنم نوشته‌ی خشایار مصطفوی نزد انتشارات گردون برلین به چاپ رسیده است.