دست‌نوشته‌هایی پیرامون ادبیات، سینما و سیاست از خشایار مصطفوی
درباره‌ِ‌ی من About me:

انگل



فیلم انگل Parasite  که در آغاز شباهت انکارناپذیری با شاهکار سال گذشته Shoplifters دارد، اثری هموشمندانه، طعنه‌آمیز و هشداردهنده پیرامون خشم مهارنشدنی طبقه‌‌‌ی فقیر در برابر تبعیض و اختلاف طبقاتی در جهان معاصر ما است. قدرت فیلم از نظام پیچیده و در‌هم تنیده‌ی بازنمودها نشات می‌گیرد. سعی می‌کنم چند نمونه از این بازنمودها را ذکر کنم:
بازنمایی سرخ‌پوست ‌
 پدر خانواده در واکنش‌اش به مهمانی، حال و هوای سرخ‌پوستی را دارد که سرزمین‌اش غارت شده است، سعی در دفاع از خویش در برابر یک عمر استثمار و استعمار دارد خشونت می‌کند اما در نهایت یک بازنده‌‌ی فراموش شده است.
سیل و فاضلاب:
در سکانسی درخشان، خانه‌ی زیرزمینی در حال غرق شدن است و  دختر بیهوده سعی دارد جلوی فوران فاضلاب توالت بگیرد. آیا این سیل که باعث چرخش یک داستان کمدی به تراژدی شده، هشدار به طغیان طبقه‌های زیرین نیست؟ سیلی که وقتی سر برسد مسیر کمدی زمانه‌ی ما را نیز تغییر خواهد داد.
مورس و پایان‌بندی:
درام به فرود رسیده، پسر ثروتمند شد، خانه را خرید و پدر را از زیرزمین (جبر زمانه) آزاد کرد، نه این تنها یک آرزو است، در دنیای واقعیت برف می‌بارد و پسرک در دخمه‌اش رویا می‌بیند. پدر همچنان زندانی زیرزمین است و سعی دارد با لامپ و کد مورس پیام‌اش را برساند.
 

چه کسی انگل است؟
نام و حال و هوا‌ی فیلم این سوال را پدید می‌آورد آیا انگل همان مستخدمین خانه‌اند که در فضاهای سرد و تاریک زیست می‌کنند یا این هم یک پارودی (خلاف‌آمد) از مردمانی ثروتمند، شیک و در عین حال خونخوار است که از میزبان بزرگتر (مردم) تغذیه می‌کنند؟


خشایار مصطفوی
مرداد 98 
هامبورگ

مجموعه‌ی تلویزیونی خانه اسکناس و ایده‌ی آغاز جنگ با سیستم




مجموعه تلویزیونی  خانه اسکناس  Money Heist   
محصول اسپانیایی نتفلیکس یکی از معدود آثار هنری است که در مفهوم عدالت مسلط، تردید وارد می‌کند. قهرمانان یا دزدان بانک به واسطه‌ی سرقت از سیستم مقدس می‌شوند، پلیس‌ها تردید می‌کنند. دزدان عاشق با موزیک چریکی بلاچاوو، بخشی از مقاومت و تطهیر می‌شوند.
    
 این سریال که به مانند یک فیلم بسیار بلند ساخته شده، برایندی است از کاربرد بهترین تکنیک‌های روایی و تصویری برای ساخت یک درام بصری سرگرم‌کننده؛ شخصیت‌‌پردازی، پیچش‌های داستانی، ریتم، تعلیق و کارگردانی؛ همه گویی از دستورالعمل‌های ژانر بهره می‌برند، اما یک چیز این مجموعه را از باقی آثار مشابه جدا می‌کند، "درونمایه‌‌ی مدرن" مسیری که شاید از سریال Mr. Robot آغاز شد.
 انسان‌هایی که با هیولایی به نام سیستم ناپیدا، یک روح جمعی سرکوب‌گر و متکثر مبارزه می‌کنند. در این ظرف محتوایی اخلاق جمعی و پذیرفته به چالش کشیده می‌شود، از همین رو است که منفورترین شخصیت‌ها، دزدها و بدمن‌ها که در تاریخ همه‌‌‌ی اعصار درام، بخشی از نیروی منفی و مقابل قهرمان بوده‌اند حال خویش با همه‌ی ضعف‌ها و دردسرهایشان به جای قهرمان مثبت می‌نشینند و مخاطب را به همذات‌پنداری می‌کشند. گویی مبارزه با هیولای خاموش سیستم که حاصل‌اش جهان بی‌منطق و دیوانه‌وار فعلی است، نمادهایش، بانک‌ها و پلیس‌های ضدشورش و سیاست‌مداران خندان و نتیجه‌اش فقر میلیاردها نفر و بحران‌های مالی است، باعث می‌شود حداقل در ذهن مخاطب اخلاقیات مرسوم، به نفع نیروی منفی داستان کنار گذاشته می‌شود.
بله "این دیگر یک سرقت نیست، این آغاز جنگ با سیستم است"










خشایار مصطفوی
تیر 98 
هامبورگ