نمایشنامهی رادیویی "ماهی" اثر لوتار اشتریبلو ترجمهی خشایار مصطفوی
برنده جایزهی رادیویی ARD در سال 1972
شخصیتها:
مرد
مامور دولت
نگهبان یک
نگهبان دو
سالنی خالی با در و دیوارهای فلزی، صدای سه کامپیوتر در فضای سرد و
سنگین سالن میپیچد. ساعت ده ضربه میزند. درب
فلزی باز و بسته میشود و صدای قدمهای مردی شنیده میشود.
مرد: (با تردید،
اما بیترس) صبح بخیر.
کارمند: (رسمی) صبح بخیر، بشینید.
مرد: ممنون، (صدای جابجایی صندلی) ببخشید. حدس میزنم من
و اشتباه اینجا آورده باشید. من باید با یه کمیته صحبت کنم.
کارمند: (سرد) کمیته همینجاست.
مرد: (متعجب) همینجا؟ اما من فقط شما رو میبینم.
کارمند: مطمئن باشید، (به پشت سراش اشاره میکند)
همین جا هستن.
مرد: (حیرتزده) کامپیوترها؟
کارمند: بله
مرد: (نامطمئن) اجازه دارم چیزی بپرسم؟
کارمند: (با لحنی گزنده) سوالها رو من میپرسم.
مرد: (مجاب شده) باشه، این مدارکمه ...
کارمند: (حرفاش را قطع میکند): هویت شما تایید
شده.
مرد: (نگران) آها
کارمند: (رسمی) برای شروع، شما ادعا کردید که یه
ماهی دیدید؟
مرد: (مطمئن) من یه ماهی دیدم.
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر