دست‌نوشته‌هایی پیرامون ادبیات، سینما و سیاست از خشایار مصطفوی
درباره‌ِ‌ی من About me:

‏نمایش پست‌ها با برچسب سینما. نمایش همه پست‌ها
‏نمایش پست‌ها با برچسب سینما. نمایش همه پست‌ها

چرا دوربین‌های برند ARRI دوربین محبوب سینماگران هستند؟

 


دوربین‌های سری آلکسای کمپانی ARRI

۱ .فاقد اتوفوکوس هستند.

 ۲. به صورت سرسام‌آوری گران هستند (تنها بدنه، بین ۷۰ تا ۱۰۰ هزار یورو قیمت دارد)

۳. بیشترشان چهار کی فیلمبرداری نمی‌کنند (به غیر از مدل‌های متاخر آلکسا ال اف ۲۰۱۸ و الکسا مینی ال اف ۲۰۱۹، مقایسه کنید با دوربین گوشی‌های آیفون)

۴. تا ده کیلو سنگین‌اند ... باید روی سه پایه قرار گیرند و حرکت را پیچیده و نیازمند وسایل حرکتی گران‌قیمت می کنند.

۵. اساسا برای صدابرداری طراحی نشده‌اند (غالبا یک پورت پنج شاخه‌ی ورودی (لمو) دارند و صدا مانیتور نمی‌شود.)

۶. در مدل‌های قدیمی، دوربین فیلتر ان‌دی داخلی ندارد.

۷. دکمه‌ها طرف راست فیلمبردار قرار دارد یعنی حتما باید یک دستیار داشته باشد و فیلمبرداری تنهایی با این دوربین‌ها کار بسیار سختی است.



حال سوالی که به وجود می‌آید این است که چرا به تقریب از ۱۵ سال قبل، هشتاد درصد پروژه‌های جدی سینمایی در دنیا، هالیوود و نتفلیکس با سری دوربین‌های آلکسا فیلمبرداری می‌شود؟


شاید چند پاسخ بتوان برای این سوال پیدا کرد، که شاید مهمترین‌اش موارد زیر است:


۱ .بالاترین داینامیک رینج را در میان همه‌ی دوربین‌های موجود دارند.


۲ .بالاترین حساسیت سنسور به نور و کمترین میزان نویز را روی سنسور دارند، از سال ۲۰۱۳ تا به امروز کمپانی آری هیچ تغییری در سنسورهایش به وجود نیاورده.


۳ .رنگ خروجی فیلم از دوربین‌های آلکسا به متر و معیار سینمای دیجیتال تبدیل شده است، به گونه‌ای که یک جایگزین مناسب و قابل قبول در برابر سینمای نگاتیو است.


۴ .در پروژه‌های سینمایی حرفه‌ای صدا جداگانه ضبط می‌شود، چند دستیار فیلمبردار وجود دارد و اساسا نیازی به همه‌ی آپشن‌های دوربین‌های ارزان قیمت وجود ندارد، لذا به نظر می‌رسد همه چیز فدای لوک دوست‌ داشتنی و نزدیک به نگاتیو دوربین‌های سری آلکسای کمپانی آری می‌شود.

 

خشایار مصطفوی

مونیخ

به تاریخ فروردین ۱۴۰۱

حقیقت و نه چیزی جز حقیقت

 


غایت و هدف فیلمسازی برای من؛ روایت قصه‌ها و محتواهای ناگفته با تصاویر و فرم‌های نادیده است. قصه‌ها و تصاویری که در فرایند صنعتی شده‌ی سینما و تبدیل‌اش به یکی از مهمترین ابزار سرگرمی و تجاری عصر حاضر، امکان بروز و ظهور نمی‌یابند. در سومین فیلم بلند‌ام "حقیقت و نه چیزی جز حقیقت" که اکنون در اینترنت پخش می‌شود هم همین راه را پیش گرفته‌ام؛ تلاش کرده‌ام فرم و محتوی ناگفته‌ای را به سینما اضافه کنم. این فیلم هم مستند است و هم داستانی؛ هم مدعی حقیقت است و مابه ازای واقعی دارد و هم حقیقت را دستکاری می‌کند. در دنیای ما؛ مدعیان حقیقت غالبا جاعلان حقیقت هم هستند و سینما با کمک عناصر دراماتیک تمام تلاش‌اش را می‌کند که این مهم را پنهان کند و خود را یگانه راوی  و تنها وارث واقعیت نشان دهد. چهار سال قبل تصمیم گرفتم فیلمی بسازم که در عین روایت داستان‌اش؛ تمامیت‌اش مفهوم حقیقتی که خود ارائه می‌دهد را به چالش بکشد. کارم وقتی سخت‌تر می‌شد که وارد حوزه‌ و ژانرمستند سیاسی می‌شدم. ژانری که اساسا مدعی ارئه‌ی حقیقتی یگانه؛ تام و تمام است و هر نوع تردید و عدول از واقعیت در آن تابو شناخته می‌شود.

 


 از همان روز نخست می‌دانستم که قدم در راهی خواهم گذاشت که نه حمایت قدرتی که نقد می‌کنم را خواهم گرفت و نه حتی همراهی ضد قدرت را.  تکلیف من مشخص بود بهای پافشاری بر تجربه‌‌ای تازه در فرم و محتوی منجر به عدم پیدا کردن سرمایه‌گذار؛ تهیه کننده و پخش کننده‌ی حرفه‌ای بود و راست‌اش را بخواهید زحمت به سراغ‌شان رفتن را هم به خودم ندادم؛ می‌دانستم که باید تنهایی داستان خویش را به تصویر بکشم. خوشبختانه به واسطه‌ی تکنولوژی جدید به دورانی رسیده‌ایم که سینما دیگر ابزاری منحصر به کمپانی‌های تولید و پخش؛ نهادهای پروپاگاندا و مهندسی افکار عمومی نیست. از یازده سال قبل من پروژه‌ي فیلمسازی یک نفره و به مفهوم واقعی مستقل را آغاز کرده بودم و در دو فیلم بلند قبلی‌ام به اندازه‌ی کافی تجربه کسب کرده بودم که بتوانم به تنهایی یک فیلم بلند را از طرح تا اجرا و پخش تولید کنم. مستند "حقیقت و نه چیزی جز حقیقت" حاصل همین رویکرد‌ها و نگاه من به ابزاری چون سینما برای بیان‌گری مکاشفات شخصی‌ام است؛ جایی که حقیقت می‌تواند همه‌ی حقیقت و یا  بخشی از حقیقت و یا حتی وارونه‌ی حقیقت باشد. این فیلم با بودجه‌ی شخصی‌ من و با اهداف غیرتجاری تولید شده است، مسلما زرق و برق‌های پروژه‌های چند میلیاردی با چهل تا پنجاه نفر عوامل تولید را ندارد ولی با تواضع معتقدم که در فیلمسازی یک‌نفره با این فیلم به استانداردی رسیده‌ام که می‌تواند با آن قبیل فیلم‌ها هم رقابت کند. کما اینکه از این مزیت برخوردار بوده‌ام که نه مجبور به اعمال نظر تهیه‌کننده و سرمایه‌گذاری بوده‌ام و نه در پخش اسیر اصلاحیه و پیشنهاد و سانسور شده‌ام. فیلمی را ساخته‌ام که خود می‌پسندم و مسلما نماینده و نمایگر خود من به عنوان هنرمندی است که سعی دارد بر خلاف جریان مرسوم شنا کند. به خیال خود، مقاومت و ایستادگی کند و راه منحصر به فرد خویش را در هنر طی کند. گاه با خودم خیال می‌کنم بزرگترین خطر در این راه دیده نشدن است، اما تکلیف آن را هم با خودم مشخص کرده‌ام، زمان. زمان آن را هم حل خواهد کرد.  فیلم را به کسی تقدیم نمی‌کنم. انتظار حمایت و همراهی هم ندارم. تحقیر و تشویق‌های احتمالی هم برایم اهمیتی ندارند. کار من نه مشهور شدن و در این صنعت به موفقیت با تعاریف عامه رسیدن است و نه ثروت‌اندوزی و تجارت و قدرت گرفتن. من قصد داشته‌ام که تکه‌ای از زمانه‌ی خویش را از زاویه نگاه خویش به تصویر بکشم  و تلاش کرده‌ام  و البته امیدوارم که این فیلم نیز چون فیلم‌های بلند قبلی‌ام "با من بجنگ" و "دازاین" روایت‌گر زمانه‌ای که در آن زیسته‌ایم باشد.

با احترام

خشایار مصطفوی

بیست و دو بهمن 1400

مونیخ


پانوشت: این فیلم در ژانر ماکیومنتری، یا مستندنما بر اساس فیلمنامه و بازی بازیگران ساخته شده است و در نهایت تلفیقی است از واقعیت و درام.

 

 لینک تماشای رایگان مستند حقیقت و نه چیزی بیش از حقیقت /۱۲۲ دقیقه

https://youtu.be/Bm4beaCEW18


 

 

 لینک خرید و یا کرایه‌ی این مستند جهت حمایت از فیلمساز برای بینندگان خارج از کشور

https://vimeo.com/ondemand/thetruth2021

 

نسخه‌ي با زیرنویس انگلیسی: 

With English Subtitle : 

https://youtu.be/UTNDXNZ41g8 

 


 

 

نسخه‌ی با زیرنویس آلمانی

 Mit deutsche Untertiteln: 

https://youtu.be/ArmAbVtAZro

 

هالیوود و پا گذاشتن بر زمین گرم واقعیت

 

 

 سال 1998 همزمان، استدیوی والت دیزنی فیلمی آخرالزمانی به نام Armageddon و کمپانی پارامونت فیلم Deep Impact را در مورد برخورد یک شهاب‌‌سنگ به زمین ساختند؛ برخوردی که بقا روی زمین را نابود می‌کرد. فیلم


Don't Look Up

محصول سال 2021 نت‌فلیکس هم دقیقا همین طرح را اما با مضمونی کاملا متفاوت دنبال می‌کند. اگر آرماگادون و یا برخورد عمیق روایتی حماسی از قهرمانانی بودند که با از خود گذشتگی در نهایت بشریت را نجات می‌دهند و با وصال و بوسه‌ی عشاق و یا ایستادگی بشر داستان را به پایان می‌بردند. فیلم به بالا نگاه نکن روایتی طنزآمیز از شکست مهلک و درنهایت نابودی بشریت در برابر چنین تهدیدی است.


به نظرم مقایسه‌ی این سه فیلم می‌تواند راهگشای ایده‌ی  تغییر رویکرد  کلان در داستان‌گویی هالیوود و به طبع آن در سینما باشد. مفاهیمی چون وطن‌پرستی؛ قهرمانان‌ یگانه؛ پایان‌های خوش؛‌ حتی سرانجام نهایی و وصول به ایده‌ی  رویای آمریکایی که از دهه‌ی سی میلادی تا همین اواخر بخش اعظم تولیدات سینمایی را در برمی‌گرفت. به هجو؛ کنایه و انتقاد از سطحی و احمقانه‌ بودن دنیای معاصر تبدیل شده‌اند. فیلم به بالا نگاه نکن بیشتر از آنکه بخواهد به قدرت سری ناسا و کانسپت شکست‌ناپذیری آمریکا بپردازد به پساحقیقت؛ واژگونه شدن واقعیت و فراگیری حماقت در عصر ما می‌پردازد. این درون‌مایه‌ها که در فیلم پرداختی کمدی دارند و در عین حال ترسناک به نظر می‌رسند، بارها در سینمای مستقل تکرار شده‌اند اما به‌نظرم فیلم به بالا نگاه نکن از این لحاظ قابل توجه است که با توجه به نظام تولید، تهیه و ستارگان بی‌شمار‌اش دقیقا از بطن سینمای هالیوود متولد شده است؛ سینمایی که به نظر می‌رسد به تدریج از ابرها و دنیای رویافروش پایین می‌آید و پا بر زمین گرم واقعیت می‌گذارد، در نهایت از فرمول‌های جواب‌ داده‌ی داستان‌گویی خویش عدول می‌کند و با نگاهی هجوآمیز دنیایی تلخ‌ اما حقیقی‌ را به نمایش می‌گذارد.

 

 

خشایار مصطفوی

هامبورگ

 دی 1400

پانوشت: 

- در دو فیلم آرماگادون و برخورد عمیق، تصویر نابود شدن نیویورک و فروریختن برج‌های دوقلوی تجارت جهانی، دو سال قبل از حادثه‌ي یازده سپتامبر  بسیار ترسناک  نشان داده می‌شوند؛ بسیاری از طرفداران نظریه‌ی توطئه معتقدند این دو فیلم اذهان تماشاگران را برای دیدن آشوب و خرابی واقعی در نیویورک آماده کرده‌اند.  

- برخورد فاجعه‌بار شهاب‌سنگ به سیاره‌ي زمین شاید نخستین بار در قرن نوزدهم در یکی از داستان‌های کوتاه ادگارآلن پو مطرح شد. سال‌ها گذشت و این طرح به یکی از سوژه‌های مورد علاقه‌ی هالیوود تبدیل شد. فیلم‌های زیر با همین طرح ساخته شده‌اند. 

 

When Worlds Collide (1951)

Meteor (1979)

Escape from L.A   (1996)

Scorcher (2002)

The Core   (2003)

Earthstorm (2006)

Deadly Skies (2006)

2012 (2009)

Knowing (2009)

Meteor Apocalypse (2010)

Melancholia (2011)

Greenland (2020)