دست‌نوشته‌هایی پیرامون ادبیات، سینما و سیاست از خشایار مصطفوی
درباره‌ِ‌ی من About me:

‏نمایش پست‌ها با برچسب داستان کوتاه. نمایش همه پست‌ها
‏نمایش پست‌ها با برچسب داستان کوتاه. نمایش همه پست‌ها

In der Hölle



Zur Biografie des Autors: Khashayar Mostafavi wurde 1982 im Iran geboren. 2002 begann er an der Kunst - Fakultät der Teheran-Universität in Teheran "Theaterwissenschaft mit Schwerpunkt Szenisches Schreiben" zu studieren. Er setzte das Studium mit dem Masterstudiengang "Theater und Regie" fort und beendete es 2011 an der Tarbiat-Modares Universität in Teheran.

 Khashayar Mostafavi schrieb mehrere Kurzgeschichten und Theaterstücke. Seine Stücke "Rostige Wurzeln der Schöpfung", "Regierung der Khan-Zeit" sowie "Nashörner" (basierend auf Eugène Ionesco) wurden erfolgreich unter der Regie des Autors auf die Bühne gebracht.

 Sein erstes Buch "Die Geburt des Iranischen Dramas" erschien 2012 im Afraz Verlag in Teheran/Iran. Zwei weitere Bücher des Autors unter dem Titel "Die Tage nach und nach" und "Theater- Angst und Panik" (nach Angaben und Werken von Fernando Arrabal) warten seit fünf Jahren auf die Freigabe des Zensur des Kultur-Ministeriums in Teheran. 

 Außer einigen Kurzfilmen drehte der Künstler auch zwei lange Dokumentarfilme: "Unser Kirschgarten“ und "Kämpf mit mir“. Khashayar Mostafavi erhielt in den letzten Jahren mehrfach Preise für seine literarischen und künstlerischen Arbeiten. 



 Das Buch „In der Hölle“ ist eine Sammlung von siebzehn Kurzgeschichten, die zwischen 2002 und 2012 geschrieben wurden. Die Inhalte sind vor allem von der zeitgenössischen Atmosphäre des Irans beeinflusst. Die Erzählungen sind, obwohl sehr unterschiedlich, durch einen roten Faden verbunden. Jede der Geschichten ist wie eine Reise in die geistigen Welten der Charaktere, die verwirrt und ratlos nicht wissen, wie sie mit ihrem komplexen Leben umgehen sollen. 

 Mostafavis Figuren stellen sich immer wieder der Frage: "warum, wofür dass alles?" Sie suchen nach einer Lösung, sich von ihren enttäuschenden Erlebnissen, auch von den eigenen Illusionen, zu lösen, um irgendwie die extrem unsinnigen Situationen der Gegenwart aus ihrem Alltagsleben zu beseitigen und damit letztendlich ihrem Leben einen Sinn zu geben.

کس‌اوف شدن در غیبت آقامون مهدی موعود نوشته‌ی خشایار مصطفوی +18


به نظرم همش تقصیر اون عرق گس بود. مزه‌ی خرما می‌داد. احتمالا با اسانس خرما، آب و یه مشت قرص والیوم ده درستش کرده بودن. بر‌خلاف طعمش یه آرامش خوبی داشت. ما چار نفری دور یه میز نشستیم و سعی کردیم مزه‌ی مزخرفش و تحمل کنیم و تا می‌تونستیم و جا داشتیم بالا رفتیم. حتی من یه کم بیشتر خوردم چون امیدوار بودم از دست اون فین‌فینای مزاحم که از زکام یا یه همچین چیزی بود خلاص شم. وقتی اون زهرماری و فرو می‌دادیم اولش صورت‌مون از سوزش یا چندشی جمع می‌شد و بعد سعی می‌کردیم لبخند بزنیم، خوشحال می‌شدیم. نیمه‌ی شعبان بود و همه‌ی ملت برای ظهور، ولادت، شهادت، سلامت یا عروج آقا امام‌زمون تو خیابونا پلاس بودن و جشن گرفته بودن. لابد اونا هم از یه چیزی شاد بودن چون شیرینی و شربت پخش می‌کردن. خیابونا چراغونی شده بود و شهر از همیشه روشن‌تر می‌زد. ما چار نفر هم دوست داشتیم به خاطر یه چیزی جشن بگیریم. حالا یادم نمی‌یاد چی، فقط می‌دونم فرداش تعطیل رسمی بود و می‌تونستیم تا لنگ ظهر کپه‌ی مرگ‌مون و بزاریم. همه چی آماده بود اما نه، مشکل همون بهونه بود. بهونه برای جشن گرفتن. اولش همون طور غمناک دور میز حلقه زدیم. تو چشمای هم نگا نمی‌کردیم فقط مراقب ته استکانامون بودیم که قطره‌ای ته‌ش نمونه. وقتی آدم تو یه جا غریبه است و می‌خواد بشینه به می گساری، هزار جور فکر درباره‌ی آدمای دور و ورش تو سرش می‌ریزه. اینکه چرا دماغ این زنه رو سگ گاز گرفته. یا اون یکی چرا اینقدر کش‌دار بهم خیره شده. اما بعد یواش‌یواش همه چی عادی می‌شه انگار که باید همین طوری باشه و غیر این نمی‌شه. اون گُرگُرش که بیاد دیگه همه چی حله. فراموش می‌کنی و شروع می‌کنی به خندیدن. خوب یادم نیست ولی فکر کنم اول من شروع کردم. گفتم: «خب خیلی از چیزا احتیاج به بهانه ندارن، مگه نه؟» ...


   
ادامه  داستان را از اینجا بخوانید.



نوشته‌ی خشایار مصطفوی منتشر شده در مجموعه داستان به جهنم انتشارات گردون برلین. زمستان 1392

انتشار مجموعه داستان "به جهنم"




مجموعه داستان "به جهنم" نوشته‌ی خشایار مصطفوی منتشر شد.

این مجموعه شامل هفده داستان کوتاه است که در دویست و پنجاه صفحه  توسط انتشارات گردون برلین به قیمت پانزده یورو به مخاطبین پارسی زبان ارائه می‌شود. 


صفحه در فیس‌بوک

                                








مشخصات کتاب:
عنوان: به جهنم
نویسنده: خشایار مصطفوی
اندازه: رقعی (عرض 14.4، ارتفاع 21.5)
شابک:  978-3=86433-106-0
نوبت چاپ: اول
موضوع: ادبیات، داستان‌ کوتاه
تعداد صفحات: 250 صفحه (همراه با معرفی و تحلیل داستان‌ها در سه زبان انگلیسی، فرانسه و آلمانی)
ناشر: انتشارات گردون برلین زیر نظر عباس معروفی
قیمت: 15 یورو
تاریخ نشر: سوم اسفند 1392
مرکز پخش: خانه‌ی کتاب هدایت

Haus der Kunst und Literatur Hedayat

Kant Strasse 76
10627 Berlin
Tel: 0049 30 43727976

علاقه‌مندان می‌توانند برای تهیه‌ی این کتاب علاوه بر تماس با نشر گردون آلمان و سایت آمازون، کتاب را به صورت مستقیم نیز تهیه کنند


(ارسال با پست به همه‌ی کشورها)
سفارش از طریق ای‌میل: Taatr2@gmail.com






در این مجموعه، داستان‌های زیر را می‌خوانید:

چیزهایی که گم می‌شوند

خودکشی با سیلدنافیل
پا در هوا
آغوش باز سگ‌ها
اگر ای صنم ز ره ستم پی کشتنم بنهی قدم
در دریاچه‌ی اندوه
عروسک‌های بی‌گناه اعظم
راز بقا و دندان‌های متمدن
گریه‌هایی در تاریکی
عیاران و استراتژی راکن‌های خانگی
اسباب‌بازی‌های گِلی لولو ‌دی‌یو
بخش‌هایی از دنیای اتفاقی یارتا یارعلی اف
وحشت مشکوک یک سلول خاکستری
هستی ویران یک آبادی
سال‌های سالی
کسوف شدن در غیبت آقامون مهدی موعود

مراسم رونمایی

این کتاب در تاریخ بیست و سه اسفند 1392 در هامبورگ برگزار شد:









 English - For readers looking for stories about predicaments of life, “To Hell” is a good collection of seventeen short stories about everyday life of the ordinary people who are mostly either experiencing a dilemma or narrating it




 
France -     Au Diable est l'histoire d'hommes d'aujourd'hui, avec leur lot d'étourderie, d'identités perdues et d'insatisfaction. « Les choses qui se perdent » nous parle d'un couple qui ne se connaît guère, dont le mari surveille sa femme secrètement afin de la découvrir sans qu'elle le sache





Deutsch - Das Buch „In der Hölle“ ist eine Sammlung von siebzehn Kurzgeschichten, die zwischen 2002 und 2012 geschrieben wurden.

22/04/2014 Berlin - Gardon Verlag











مراسم رونمایی از مجموعه داستان "به جهنم"

مراسم رونمایی از مجموعه داستان "به جهنم" نوشته‌ی خشایار مصطفوی
زمان: جمعه 14/03/2014 ساعت 19
مکان:
همایش ایرانیان هامبورگ
Dulsberg-Süd12 22049 Hamburg
{Strassburgerstrasse - U1}



اطلاعات بیشتر در فیس‌بوک

داستان کوتاه " بلوند گندهه " نوشته‌ی دورتی پارکر، ترجمه‌ی خشایار مصطفوی



بلوند گندهه

نوشته‌ی دورتی پارکر

ترجمه‌ی خشایار مصطفوی


داستان کوتاه "بلوند گندهه" نخستین بار در مجله‌ی بوک من به چاپ رسید و در سال 1929 به عنوان بهترین داستان  کوتاه سال، جایزه‌‌ی اوهنری را نصیب پارکر کرد.

این داستان را در صفحه‌ی زیر مطالعه کنید:

                             بلوند گندهه

لیتیوم

 لیتیوم:

چند نفس عمیق بکش، البته یک لیوان شیر گرم و دوش آب سرد  قبل خواب هم معجزه می‌کند. یک مشت قرص صورتی  گذاشت روی میز، این‌ها را که بخوری مطمئن باش که همه چیز را فراموش می‌کنی و تموم. راست می‌گفت فراموش کردم و تمام. حالا دوباره به خاطر مشکل جدیدم برگشته‌ام پیش‌اش؛ اینکه صبح‌ها که از آن خواب سنگین بیدار می‌شوم می‌بینم بالشم خیس خیس است. انگار تمام شب از سقف اتاق باران باریده باشد.
خشایار مصطفوی
مهر 91

یک شب هجوم (داستانک)


یک شب هجوم


آفتاب روز، جنازه را مغزپخت کرده بود، نمی‌دانست این بو از زیر بغل خودش بود یا از نعش حفره حفره‌ی همسنگری‌اش که چون ماهی در خاک دراز کشیده بود، کنسرو لوبیا را هم که سر کشید مزه‌ی خون می‌داد، حتما دوباره، قوطی گوشه‌ی لبش را پاره کرده. پتویش را چهار‌لا روی زمینِ دلمه بسته‌ی سنگر پهن کرد، نباید می‌خوابید اگر تک می‌زدند چه؟ بی‌رگبار تیربار راحت و سریع جلو می‌آمدند چشم که باز می‌کرد بالای سر‌اش بودند و لابد بعد آن صدا ... پیراهن‌اش را در آورد و زیر سر، مچاله‌اش کرد. خود را در سینه‌اش جمع کرد و چشمانش را بست. نمی‌دانست کی، ولی اگر به خانه برمی‌گشت مادرش حتما باز از خانمی یکی از دخترهای همسایه می‌گفت و شاید این بار به جای مخالفت، سکوتی می‌کرد و شاید هم لبخندی می‌زد. چشم که باز کرد بالای سرش و صدای ...
به تاریخ هزار و سیصد و هشتاد و هفت
نوشته‌ی خشایار مصطفوی